جدول جو
جدول جو

معنی شیر بریده - جستجوی لغت در جدول جو

شیر بریده
شیری که که آبش را گرفته باشند
تصویری از شیر بریده
تصویر شیر بریده
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گیس بریده
تصویر گیس بریده
زن بدکاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پی بریده
تصویر پی بریده
آنکه رگ وپی پایش بریده شده، پی برکشیده، پی کرده
فرهنگ فارسی عمید
(خَ دَ / دِ)
گیسوبریده. زنی که به جرم تبهکاری یا جز آن گیسوان او را بریده باشند. لیکن در تداول امروز آن شدت معنی را از دست داده است و حتی زنان به خود نیز میگویند: من گیس بریده چرا این کار را کردم. و در تداول عام دشنام مانندی است به کنایه زنان را. چه بریدن گیسو یکی از جزاهای زانیه بوده است
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ بُ دَ / دِ)
آنکه پی او بریده است. آنکه وتر عرقوب او قطع شده است. پی کرده. پی زده
لغت نامه دهخدا
تصویری از گیس بریده
تصویر گیس بریده
تو نگو گیس بریده کارش از جای دیگر خراب بوده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی بریده
تصویر پی بریده
آنکه پی او قطع شده ظنکه وتر عرقوب او بردیده شده پی کرده پی زده
فرهنگ لغت هوشیار
کوتاه شده، کوتاه شد
فرهنگ گویش مازندرانی